هیچکس اعتقاد ندارد که پیاده سازی OKR آسان است. این کار وابسته به عواملی مانند فهم درست، تعهد و تلاش تمام اعضای تیم است.
دلایل زیادی میتواند باعث شود که فکر کنید که پیاده سازی OKR راه حل مناسبی برای شما نیست و موفقیتتان را خراب میکند. اما OKR یک framework بسیار منعطف است که توسط شرکتهای متفاوت و در صنایع مختلفی به کار گرفته میشود.برای همین بهتر است مایوس نشوید و شانس خودتان را امتحان کنید.
در ادامه میتوانید با مهمترین موانع آشنا شوید و راه از بین بردنشان را پیدا کنید:
پیاده سازی OKR پروسهی طولانی دارد:
بازار به سرعت تغییر میکند و ما زمان محدودی داریم. پیاده سازی صحیح OKR هم زمان زیادی احتیاج دارد و در یک روز نمیتواند باعث به وجود آمدن تغییرات بزرگی شود .چون با تغییر فرهنگ سازمانی همراه است و نیاز داریم تا ذهنیت کارمندانمان هم تغییرکند.پس برای رسیدن به بلوغ کامل احتیاج به زمان زیادی داریم.
راه حل:
سماجت است که باعث ایجاد یک عادت مثبت میشود.هیچ فردی در تلاش اول نمیتواند OKR را به طور کامل پیادهسازی کند.معمولا باید بین ۱تا۳ بار چرخه OKR پیاده سازی شود تا به طور صحیح جا بیفتد. اگر برای بار اول به نتیجه نرسیدید نباید ناامید شوید در غیر این صورت به خودتان اسیب بزرگی رساندهاید.چون OKR کمک زیادی به افزایش شفافیت در سازمان میکند و بر روی خروجی متمرکز میشود.اگر ذهنتان را باز نگه دارید و بر پروسهها متمرکز شوید به زودی با رشدی سریع مواجه خواهید شد.
اهداف بلند پروازانه مناسب ما نیست
طبق تعریف OKR ما اهداف را طوری تنظیم میکنیم که رسیدن به ۷۰% آنها برای ما مطلوب محسوب میشود.اما در یک دید سنتی ما باید به طور کامل به اهدافمان برسیم در غیر این صورت فکر میکنیم عملکردمان مطلوب نبوده و از استانداردها خارج شدهایم و مدام فکر میکنیم درست اهدافمان را انتخاب نکردهایم.در نتیجه دچار حس ناخوشایندی میشویم.
راه حل:
دلیل انتخاب اهداف بلندپروازانه این است که از منطقه امن خودمان خارج شویم. این کار باعث میشود تا خلاقیت ما فعال شود. شما شروع به فکر کردن راجب ایدههایی میکنید که قبلا به آنها فکر نکردهاید.
ما هیچ پیشزمینهای راجب این موضوع نداریم:
ممکن است زمانی شما راجب موضوعی اطلاعات کافی نداشته باشید و نتوانید یک معیار برای سنجش آن موضوع انتخاب کنید.در این صورت انتخاب هدف برای ما دشوار به نظر میرسد وقتی ما حتی اطلاعات کافی برای پیدا کردن نقطه شروع نداریم.در این وضعیت راحتترین تصمیم تسلیم شدن به نظر میرسد.
راه حل:
شروع کردن بهتر از رها کردن است.بهتر است یک هدف انتخاب کنیم و به سمتش حرکت کنیم.در ابتدا میتوانید با همان دانش کمی که دارید و حدس و گمان هدفتان را انتخاب کنید یا به آموزشهای مربوط به صنعت خودتان مراجعه کنید.در غیر اینصورت اگر دنبال این باشید که اهداف بینقص انتخاب کنید از حرکت باز میمانید.فراموش نکنید که مقصد برای ما مهمترین مسئله است.
شکست خوردن برای ما ناخوشایند است:
بستن OKR یک مرحله مهم در آخر چرخه OKR است.در این زمان OKR به شما اجازه میدهد تا نکات کلیدی را بیاموزید.این به معنی آن است که همان قدر که بررسی موفقیت برای شما درس دارد بررسی شکست هم برای شما پر از درس است.
راه حل:
شکست مقدمهای برای تصمیم گیری بهتر است.تنها راه برای حرکت به سمت جلو یادگرفتن از مسیرهایی است که طی کردهایم و متوجه شدهایم که موثر بوده یا خیر.سازمانهای زیادی یاد گرفتن از تجاربی که از مسیرهای بی نتیجه کسب کردهاند را با ارزشتر از مسیرهایی میدانند که نتیجه دادهاست.زیرا این فرایند شما را قادر میسازد تا در کسب و کارتان تصمیمهای بهتری بگیرید.اگر شما از گذشته درس نگیرید مجبور به تکرار اشتباهات سابق خود هستید.
موفقیت احتیاج به اراده و سخت کوشی زیادی دارد.OKR هم از این قاعده مستثنا نیست.بهتر است تمام بهانههایتان را کنار بگذارید و این مسیر را شروع کنید تا بتوانید از تمام استعدادهایتان بهمره مند شوید و پیشرفت کنید.در این مسیر هدف سنج کنار شماست.
بدون دیدگاه